یک شنبه 4 خرداد 1393 |
صبح هم ماجرای ساده ایست
گنجشکها بی خودی شلوغش می کنند
این روزها
اگر خون هم گریه کنی
عمق همدردی دیگران با تو
یک کلمه است
" آخـــــــی "
نظرات شما عزیزان:
حالا باز دوباره بارون مي خوره رو تن شيشه
آخه چي كم شده از تو كه مي ري واسه هميشه
ممنون مهتاب جان
آخه چي كم شده از تو كه مي ري واسه هميشه
ممنون مهتاب جان
وبلاگ قشنگی داری خوشمان آمد مرسی
خستـــــــــــــــــــــــــ ــــــه شدم!
دلـــــم خیلـــے گرفتـــﮧ!
یـﮧ آرامــش واقعـــے ...
و یـﮧ خنـــــده از تَـﮧ دِل میخــــواد!
آرامشـــے ڪـﮧ بـَعدشْ طوفـــانے دَر ڪــــار نـَباشِـــﮧ ...
خـَنـــــدﮧ اے ڪـــه بعدش بغـــض و گریــــﮧ جـاشـو نگیــــره!
ممنون عالی بود
خستـــــــــــــــــــــــــ ــــــه شدم!
دلـــــم خیلـــے گرفتـــﮧ!
یـﮧ آرامــش واقعـــے ...
و یـﮧ خنـــــده از تَـﮧ دِل میخــــواد!
آرامشـــے ڪـﮧ بـَعدشْ طوفـــانے دَر ڪــــار نـَباشِـــﮧ ...
خـَنـــــدﮧ اے ڪـــه بعدش بغـــض و گریــــﮧ جـاشـو نگیــــره!
ممنون عالی بود
خیلی وبت خوشلههههههههههههههههههههه
مرسی عزیزم
مرسی عزیزم
مصطفی مقدم صادقی
ساعت9:20---10 خرداد 1393
سلام خیلی عالی بود خوشم امد
شما خواهر بزرگ منین
سرفرازم کردین تشریف اوردین وبم
ممنونتونم فراوان
پاینده باشید
خواهش میکنم ممنون از حضورتون
شما خواهر بزرگ منین
سرفرازم کردین تشریف اوردین وبم
ممنونتونم فراوان
پاینده باشید
خواهش میکنم ممنون از حضورتون
همه چیز بازی نیست!!!
این را پروانه ای گفت که بالهایش در دست کودکی جا مانده بود...
سلام داداش یاسین خوش اومدی اوضاع احوالت چطوره؟؟ نبودی یه مدت؟
این را پروانه ای گفت که بالهایش در دست کودکی جا مانده بود...
سلام داداش یاسین خوش اومدی اوضاع احوالت چطوره؟؟ نبودی یه مدت؟
آشنای دوست داشتنی
ساعت19:48---7 خرداد 1393
هممممممم
liiiiiiiike
الهه جون وبت عاله خوشحال میشم به منم سر بزنی
پچشم عزیزم فدا مدا
پچشم عزیزم فدا مدا
لايككككككككك
خوبی الهه چ خبرا ؟؟؟
کوچولوت بزرگ شده دیگه عکسش رو نمیزاریی ؟؟
مرسی امیر علی قراره چندتا عکس بذارم
کوچولوت بزرگ شده دیگه عکسش رو نمیزاریی ؟؟
مرسی امیر علی قراره چندتا عکس بذارم
وقتی کبوتری شروع به
معاشرت با کلاغها می کند
پرهایش سفید می ماند
ولی قلبش سیاه می شود
کاش ماه ، همیشه پشت ابر بماند نمی خواهم بدانم ، شب مهتاب ، بی من چه می کنی . . . .
معاشرت با کلاغها می کند
پرهایش سفید می ماند
ولی قلبش سیاه می شود
کاش ماه ، همیشه پشت ابر بماند نمی خواهم بدانم ، شب مهتاب ، بی من چه می کنی . . . .
توهم این روزها شایعه راباور کردی که من بی تو می میرم؟!
من ، با کناری ات کنار نمی آیم ! کنار می روم ……
من ، با کناری ات کنار نمی آیم ! کنار می روم ……
حالـــــــا حرفـــــــهایمان بمـــــــاند برای بعد …
دلخوری هـــــــایمـــــــان …
دلـــــــتنگی هـــــــایمـــــــان …
و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن …
تنها به من بگو …
با او چـــــــگونـــــــه میگـــــــذرد …
کــــــه با مـن نمی گذشت
هى لعنتى! بیا باهم بازى کنیم: تو پاکت های خالی سیگارم را بشمار، من هم، “شماره غریبه هاى توى گوشى أت را”
دلخوری هـــــــایمـــــــان …
دلـــــــتنگی هـــــــایمـــــــان …
و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن …
تنها به من بگو …
با او چـــــــگونـــــــه میگـــــــذرد …
کــــــه با مـن نمی گذشت
هى لعنتى! بیا باهم بازى کنیم: تو پاکت های خالی سیگارم را بشمار، من هم، “شماره غریبه هاى توى گوشى أت را”
نویسنده : مامان شایان
|